سنندج در آتش! این شاید تیتر اول رسانه‌های چاپی و دیجیتالی فردای ایران باشد!

شاید به این جهت که متأسّفانه، سال‌هاست فعّالان مدنی، فریادشان  از  آسیب‌های جادّه‌ای با عامل تانکرهای سوخت بلند است امّا  کمتر رسانه‌ای بازنقل داد و کمتر مسؤولی شنید تا اینکه امشب، آتش حاصل از بی‌مهریهای دامنه‌دار و بی توجّهی‌های مدام، دامن شهروندان کردستانی عازم پایتخت را گرفت و غدّه‌ی چرکین مدیریتی دیگر نیز سرباز کرد!

گویند: «حادثه خبر نمی‌کند» ولی باور کنید این حادثه، از چندین سال قبل، خبر کرده بود ولی نه رسانه‌ای برای بازنشر و اطّلاع‌رسانی خبرش موجود بود و نه مسؤولی گوشش به آن دست خبرها بدهکار بود... البتّه شاید که بوی نفت، سرمستشان کرده ولی تاوان جانهای پر کشیده و درد ناشی از انتظارهای مادام العمر را چه کسی پاسخ خواهد داد؟!

بی انصافی است که  همه‌ی تاوان را برگردن مسؤولان نهاد، چه اینکه به احتمال قوی رانندگان نیز سهمی در این تصادف داشته‌اند  ولی آن میزان سهمی که متوجّه مسؤولان خواهد شد، توسّط چه کسی و چگونه پاسخ داده خواهد شد؟!

و نکته‌ی دیگر اینکه، تصاویر ویدیویی، مجدّد نشانه‌هایی از ضعف در مدیریت بحران را فریاد بر می‌آورند!

از یک طرف بحران در تجمّع بی‌مورد و غیراصولی شهروندان نظاره گر پیرامون محلّ تصادف و دیگری بحران در امدادرسانی به موقع حین و بعد تصادف و آن دیگری نیز ابهام در توان مدیریت هیجانات مابعد ان حادثه به شهادت پسالرزه‌های حوادث و رخدادهای قبلی!

این چند نکته باید پیشتر دیده می‌شد که نشده و اگر دیده شده، مورد توجّه و امعان نظر درخور واقع نشده است و اینک نیر در حدّ معقول و منطقی، مورد رسیدگی قرار نگرفته است؛ ولی امیدواریم در مدیریت مابعد دوره‌ی امداد بحران، شاهد  تحوّلی تاریخی در مدیریت هیجانات و همدلی با مردم و نیز رسیدن  به فهم مشترک و اقدام مثمرثمر باشیم.

جمعی از کنشگران مدنی سردشت

۲۰ تیرماه ۹۷